عشق من....
انزلی چی آبای
چشاتُ روی من وا کن می دونم خیس بارونی
تو از من خسته ای آره دیگه پیشم نمی مونی
نرو تنهام نذار عمرم واسه دستام پناهی باش
منُ تنها نذار اینجا جلو پاهام یه راهی باش
نگاهم کن توو این لحظه که داری از پیشم میری
می فهمم حال و روزت رو تو از این زندگی سیری
نگاه کن این خیابونم اسیر رقص بارونه
همیشه بغض این ابرا به یاد کوچه می مونه
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در یک شنبه 26 دی 1389برچسب:, ساعت
22:34 توسط abay0181| نظر بدهيد |
Power By:
LoxBlog.Com |